تـارنـمای هیـئـت حـیـدریـون کـرجـ

بـیـرق معظـم حیـدریـون کـرج | محفـل رهـروان ولـایـت و عـاشقـان شهـادت | چهارشنبه شب ها

تـارنـمای هیـئـت حـیـدریـون کـرجـ

بـیـرق معظـم حیـدریـون کـرج | محفـل رهـروان ولـایـت و عـاشقـان شهـادت | چهارشنبه شب ها

تـارنـمای هیـئـت حـیـدریـون کـرجـ

» به نام بی نیاز عالم آرا «
این تارنما جهت اطلاع از :
| زمان و مکان مراسمات هیئت حیدریون
| اخبار هیئت حیدریون
| بازدید از نواها و تصاویر هیئت حیدریون
| ارتباط با هیئت
| و نشر مطالب فرهنگی - مذهبی
که انشاءالله همه در راستای احیای شعائر الهی میباشند اداره میشود...

نویسندگان

۱۱ مطلب با موضوع «یادداشت ها» ثبت شده است

یـوم الله 9دی مبـارک ...

حادثه‌ی نهم دی یک حادثه‌ی عجیبی است؛

به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهنده‌ی اعتماد مردم است.

متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحت‌جویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفته‌ی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند.

امام خامنه ای حفظه الله تعالی


#هیئت_سکولار_نداریم_امام_خامنه ای

#ما_سیاسی_هستیم_!!!


۰ نظر ۱۰ دی ۹۵ ، ۰۰:۰۶
عبدالزهرا علوی

صلی اللـه علیـک یا ابـالـحسـن موسـی بن جعفـر

هر وقت در ظلمت تنهایی دلمان می‏ گیرد، بی‏ اختیار می‏گوییم:

«یا موسی ابن جعفـر علیکما السلام» ما زنجیری زندان نفس گناهکار خویشیم؛

 گذشتن از غضب را به ما بیاموز، تا عقل الهی رهنمون تصمیم‏ هایمان گردد، ای کاظـم!


۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۴
عبدالزهرا علوی

فتح قلعه خیبر به دست حضرت امـام عـلی علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال هفتم هجرت تصمیم به خلع سلاح یهودیان خیبر گرفت.
با دلاوری های سربازان اسلام قلعه ها یکی پس از دیگری وبا سختی و کندی سقوط می کرد ولی قلعه ی قموص که بزرگترین دژ ومرکز شجاعان یهود بود همچنان مقاومت می نمود و مجاهدان اسلام قدرت تصرف آن را نداشتند.وسر درد شدید رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز مانع شده بود که خوددر صحنه ی نبرد حاضر شود.
از این رو هر روز پرچم را به دست یکی از مسلمانان می داد و ماموریت فتح قلعه را به وی محول می کرد. ولی آنها یکی پس از دیگری بدون پیروزی بر میگشتند.روزی پرچم را به دست ابوبکر و روز بعد به عمر داد و هر دو بدون اینکه پیروزی به دست آورند بر می گشتند.
تحمل این وضع برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار سنگین بود.
حضرت با مشاهده ی این وضع فرمود:
فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند این دژ را به دست او می گشاید کسی که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را دوست دارند.

(سیره پیشوایان به نقل از استیعاب فی معرفه الاصحاب(
آن شب یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله در این فکر بودند که فردا پیامبر پرچم را به دست چه کسی خواهد داد؟
هنگامی که خورشید طلوع کرد سربازان اسلام گرد رسول خدا صلی الله علیه و آله جمع شدند و هر کدام امیدوار بودند که حضرت صلی الله علیه و آله پرچم را به دست او بدهد.
در این لحظه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود :علی کجاست؟
گفتند:به درد چشم مبتلا شده و استراحت می کند.
پیامبر فرمود:علی را بیاورید!
وقتی علی علیه السلام آمد حضرت برای شفای چشم او دعا کرد وبه برکت دعای پیامبر علی علیه السلام بهبود یافت
انگاه پرچم را به دست او داد.
علی علیه السلام فرمود:ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! آنقدر با آنان می جنگم تا اسلام بیاورند!
پیامبر فرمود:به سوی آنان حرکت کن و چون به قلعه ی آنان رسیدی ابتدا آنان را به اسلام دعوت کن!به خدا سوگند ! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید بهتر از آن است که دارای شتران سرخ موی باشی.

 (سیره پیشوایان به نقل از سیره ی ابن هشام جلد 3)
علی علیه السلام رهسپار این ماموریت شد و آن قلعه محکم و مقاوم را با شجاعتی بی نظیر که تفصیل آن در همه تواریخ آمده فتح نمود.

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۲۲
عبدالزهرا علوی

غواص به فرمانده گفت : 
اگه رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ، 
من رو هول بده تو آب !
فرمانده گفت : 
اگر اطمینان نداری میتونی برگردی .
غواص جواب داد :
نه ! پای حرف امام ایستاده ام ، 
فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه
آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایه ها تا تو عملیات شرکت کنم.
والفجر ۸ ، اروند رود ، فرمانده داد زد یا زهرا ، غواص قصه ی ما اولین نفری بود که تو آب پرید! اولین نفری هم بود که به شهادت رسید !
شهید مهدی ذهبی
یازهرا سلام الله علیها
شهدا...شرمندهایم

۲ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۰۷
عبدالزهرا علوی

این جمله علامه طباطبایی رحمة الله علیه خیلی ها را گریاند :

کسی چه می داند شاید (قلب قرآن) سوره "یاسین"  همان  "یا حسین" است که بی سر شده است ...

صلی الله علیک یا مظلــــــوم


۱ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۵۱
عبدالزهرا علوی

مامور سرشماری: سلام، خوبی مادرجان؟ تو خونه چند نفرید؟ شناسنامه هاشونو بیار برا سرشماری..
پیرزن لای در را بیشتر باز می کنه، سر و گردنش را بیرون میده و به سر و ته کوچه نگاهی میندازه، بعد با چشم پر از اشک میگه :

این خونه رو بزار برا فردا سرشماری کن پسرم. میشه؟!
مامور: مادر آخه چه فرقی داره.فردا هم مثل امروز.فردا کم و زیاد میشید؟
مادر: آره، شایدم شدیم.پسرم 31 ساله رفته برنگشته. شاید تا فردا بیاد بشیم 2 نفر...
کلید خونشو داد به مغازه ی سرکوچه.

مغازه دار میگفت: بیست و نه ساله هر وقت میره از خونه بیرون کلیدشو میده به من میگه شاید پسرم وقتی بر میگرده من نباشم کلید رو بده بره استراحت کنه، " آخه تازه از راه رسیده خسته اس"...

بیست و نه ساله بچش توی کانال کمیل رفته و برنگشته...

درود برآنهایی که قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود و به نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم


۵ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۲۰
عبدالزهرا علوی

]نقل از آیت الله ناصری حفظه الله تعالی[

درکودکی به همراه پدرم رفته بودیم جهت چیدن گندم ؛

دیدیم که زنبوری دانه ی گندمی را برداشت ورفت چندی بعد دو مرتبه زنبور گندمی دیگر برداشت و رفت .

کنجکاو شدیم که خوراک زنبور گندم نیست پس گندمها را کجا میبرد !؟
به دنبال زنبور رفتیم تا به دیوار گلی رسیدیم که در شکاف آن دیوار کبوتری کور بود که زنبور گندمها را برای او میبرد ..
حالا در مورد رزق من وشما آیا خداوند بیخیال است؟؟؟


مرحوم آیت الله بهجت میفرمودند :
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست، زیرا به مهربانیِ مادرش ایمان دارد ...
ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم .


۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۱
عبدالزهرا علوی


مواظـــــب باشیـــــد:                                                                    : To be careful


پایـــتــان را کـــجــــا بر زمــیـــن مــیــگـذاریـد؟
اکنون مـــیــن هـایــی از جـــــنـــس دیـــگـــر درکـمــیــن شـمـاسـت ... !
مــیــنهـای جنـــگ ســخـــت ، پــــای جـــســمــتان را قـــــطــــع مــیــکــنــد

اما مــیـن هـای جــنـــگ نــــرم 

پـــر پـروازتـان را ...


۰ نظر ۲۱ فروردين ۹۴ ، ۰۲:۲۵
عبدالزهرا علوی

اینجـا سرزمیـن واژه های وارونـه اسـت :
جایی که {گنج} {جنگ} میشود ، {درمان} {نامرد} و {قهقه} {هق هق{

اما {دزد} همان {دزد} است !{درد} همان {درد} است! {گرگ} همان {گرگ} است !

آری :
سرزمین واژه های وارونه ،
سرزمینی که {من} {نم} زده است ،
}راه} گویی {هار} شده

}روز} به {زور} میگذرد ،
}آشنا} را جز در {انشا} نمیبینی
و چه {سرد} است این {درس} زندگی!
برای همین است که {مرگ} برایم {گرم} میشود ...

مهــدی جــان

اینجاست که من هم دلم {آرامش} وارونه می خواهد {شما را} .


۱ نظر ۲۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۴۴
عبدالزهرا علوی

[نقل از آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی حفظه الله]


قیامت در قرآن 28 اسم دارد، یکی از این اسماء، یوم الحسرة است. آیه کریمه این است:

وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ.

به نظر ما خود این آیه بس است. کسی اگر بفهمد خطاب به کیست (به شخص رسول خاتم)، آن هم به عنوان انذار (ترساندن). انذار از یوم الحسرتی که بعد هم خدا می فرماید: در آن روز (روز حسرت) دیگر کار گذشته....

وقتی حضرت خضر با اسکندر به ظلمات و تاریکی رسیدند، خضر فرمود: زیر سُم این اسب ها چیزی است که هر کس بردارد پشیمان است، هرکس هم برندارد پشیمان است. یک عده گفتند: حالا که عاقبت، پشیمانی ست ما چرا زحمت به خودمان بدهیم   پیاده بشویم. یک عده پیاده شدند، برداشتند. وقتی ظلمات تمام شد، نگاه کردند دیدند زمرد است، آنهائی که برداشتند پشیمان که چرا کمتر برداشتند، یکدانه بیشتر حسرتش باقی است، آنهائی هم که به کلی برنداشتند پشیمان. (بترسان مردم را از روز حسرت، حقیقتش این است)

در این دنیا ظلمات است. در این ظلمات، گوهرها مخفی است، هر کس از آنها برداشت، روز قیامت در حسرت است که چرا کم انجام داده. آنهایی هم که اصلا استفاده نکردند در حسرتی[هستند] که قابل وصف نیست، چون دیگر تدارک ممکن نیست...

مثلا در شهادت حضرت زهرا ما می توانستیم یک آبادی دیگر را هم منقلب کنیم، نکردیم، حسرتش برای ابد خواهد بود، چون دیگرشهادت سال گذشته برگشتنی نیست، آن وقت اگر در آنجا هم یک هیئت بیرون می آمد در آن دِه، و اسم حضرت زهرا زنده می شد، نتیجه این بود.

امام ششم علیه السلام بیانی دارد. فهم اینها و رسیدن به عمق این کلمات در حد فقهایی است مثل شیخ انصاری رحمة الله علیه. بیان حضرت این است: رحم الله من أحیا أمرنا؛ این جمله از امام است که دعای او محال است رد بشود. آن وقت دعا این است: خدا رحمت کرده (نه رحمت می کند!)، خدا رحمت کرده کسی که امر ما را احیا کند؛ آن وقت احیاء امر چیست؟ آن رحمت چیست؟

رحمتی که حضرت خواسته، باز باید به خود قرآن رجوع کرد. متن قرآن این است: وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ آنچه تمام افراد بشر از اول خلقت تا آخر جمع کنند ارزش یک رحمت خداوند را ندارد. این رحمت را امام خواسته، آن هم برای کسی که امر آنها را احیا کند.

 [ از کاملترین مصادیق احیای امر اهل بیت زنده نگاه داشتن شعائر و عزای آنهاست که در آن چیزی ست که در هیچ کجای عالم نیست[

این است که ما تا حالا چه ها بـاختیـم ]و حسرتش برای قیامت باقیسـت[ ....


۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۵۸
عبدالزهرا علوی